اسلایدر

بعضیـــ ا ا ا . . .


The Best LOVE

بعضیــــآ صدآیــ خنده هاشونـــ تا آسمـــونـ 


 
میــ رسهـ اینــ ـــا هموناییــ انــد کهـ

صدآیــ گریهــ هاشـــونو 

حتی بالــشتشونـــ همــ نمیـ شنوهــــــ


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, 21:51 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

مهــــم نیســـت نوشته های درهم و برهم مـرا بخـوانی یـا نــــه!


مــن بـرای دلِ خستــه ام می نـویسـم...


میخـــواهی بخـــوان...

میخـــواهـی نخـــوان...!

فـــقــــــط خـواهـش میکنـم...


اگــــر خـوانـدی!


عـاشقـانـه ام را تقــدیـم به " او " نکــن!!!


مــن این را بـرای " تـــو " ســروده ام...


نــــــه بـرای " او "...!!!


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, 21:47 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

مـانـده ام چـگونه تـو را فـرامـوش کـنـم!


اگـر تـو را فـرامـوش کـنـم...


بـایـد سـالهایـی را نیـز کـه بـا تـو بـوده ام فـرامـوش کنـم!

دریـا را فـرامـوش کنــم...

و کـافـه هـای غـروب را...

بــاران را...

اسب ها و جـاده هـا را...


بـایـد


دنـیا را...

زنـدگـی را...


و خــودم را نیــز فرامـوش کنـم!

"تــو" بـا همه چیـز مـن آمـیخته ای...!!!

 


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, 21:46 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

حــالا ميـفـهمـم
نـشـونيـمـو نـپـرسـيـدي
کــه اگــه نـيـومــدي
بـهـونه اي داشـتـه بــاشــي


†ɢα'§ : <-TagName->
15 شهريور 1391برچسب:, 17:29 |- -|

بـا هـمـه چـيـز کـنـار آمـده ام !
دلـيـل ايــن هـمـه ديـوانـگـي
تـنـهـا بـاورِ جـملـه ي آخــر تـوسـت :
"
چـــيــــزي بــينــمــان نـبـوده


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, 17:17 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

مـــن مــــــي روم !
تـــو مـــــي مــــانــي
بــا دنـيــايـــي از خــــاطـــــرات . . .
راســتـــي آن روز کـــــه
دلـــــداده تــو شــــدم يــادت هست ؟
از آن جــا بـــه بـــعــدش را پـــاک کــــن . . . !



هـســـتــم..هــسـتـــي
.
.
.
اون لعــنـتــي ام هــســت


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, 17:16 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

وقتي خسته ام وقتي کلافم وقتي دلتنگم...
بشقاب ها را نميشکنم!!!
شيشه ها را نميشکنم!!!
غرورم را نميشکنم!!!
دلت را نميشکنم!!!
در اين دلتنگي ها زورم به تنها چيزي که ميرسد اين بغض لعنتي ست...که ميشکنم!!!


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, 1:19 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

هـمه زندگيـم درد اسـت؛ درد
نمي دانـم عظـمت اين کلمـه را درک مي کنـي يا نــه؟!
وقـتي مي گـويـم درد
تـو به دردي فکـر نکـن که جسـم انسـان ممـکن است از يک بيمـاري شـديد بکـشد !
نــــــــه؛ روحـــم درد مي کنـد !


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, 1:18 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

روزي مـيـرسـد . . .
در حـسـرتـم بـمـانـي
در روزي بـارانـي ، مـن در اوج و تـو در ويـرانـي . . .
يـه روزي صـادقـانـه صـدايـت کـردم . . .
عـاشـقـانـه نـگـاهـت کـردم . . .
حـالـا عـاجـزانـه نـگـام مـيـکـنـي
بـا حـسـرت صـدام مـيـکـنـي
امـــا فــقــط
بـــــرو . . .


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, 1:15 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

بار اول با معذرت خواهي بار دوم با گريه بار سوم با ريختن غرورت نگهش ميداري !
ولي بار چهارم...
... ديگه نه ميشه و نه بايد کاري بکني!
چون حتي اگه بمونه باز موقتيه !
يعني کسي که دلش با تو نباشه و بخواد بره ، ميره!
بفهــــــــــم


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, 20:36 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

ﺗﻨﻬﺎﯾﻰ ﯾﻌﻨﻰ ﺍﮔﻪ ﻫﺰﺍﺭﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ

ﻟﯿﺴﺖ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﺎﻯ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ ﺭﻭﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯽ

ﻧﺘﻮﻧﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﺭﻭﭘﯿﺪﺍﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﻨﯽ

†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, 9:19 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

این روزا هیچکی غیر تو درد منو نمی دونه
دلم گرفته ای خدا
حتی صدامم این روزا به ساز من نمی خونه
دلم گرفته از همه از این روزای سوت وکور
از این ترانه مردگی از این شبای بی عبور
دلم گرفته ای خدا
گریه امونم نمی ده
چرا دیگه حتی دلم تورو نشونم نمی ده
گناه بی باوریمو خودم به گردن می گیرم
اگه نگیری دستای تو دستای غم می میرم
واسه رسیدن به تو یه فرصت تازه می خوام
دوباره دستامو بگیر مثل روزای بی کسی
دلم گرفته ای خدا حتی بهشتم نمی خوام...............


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, 9:6 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

                                   دلــــم گـــرفتــــه

آدمــا گاهــی لـــازمه


چنــد وقــت کــرکــره شـونـو بکشــن پــایین


و یــه پــارچــه ســـــیــاه بـزنـن درش و بنـویســـــــــن :


"کســـی نمــــرده ، فقــــط دلــــم گـــرفتــــه" . . .


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, 9:2 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

دختري بود نابينا

که از خودش تنفر داشت

که از تمام دنيا تنفر داشت

و فقط يکنفر را دوست داشت

دلداده اش را

و با او چنين گفته بود

« اگر روزي قادر به ديدن باشم

حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم

عروس **** گاه تو خواهم شد »

 

***

و چنين شد که آمد آن روزي

که يک نفر پيدا شد

که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد

و دختر آسمان را ديد و زمين را

رودخانه ها و درختها را

آدميان و پرنده ها را

و نفرت از روانش رخت بر بست

 

***

دلداده به ديدنش آمد

و ياد آورد و

دلداده به ديدنش آمد

و ياد آورد وعده ديرينش شد :

« بيا و با من عروسي کن

ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »

 

***

دختر برخود بلرزيد

و به زمزمه با خود گفت :

« اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »

دلداده اش هم نابينا بود

و دختر قاطعانه جواب داد:

قادر به همسري با او نيست

 

***

دلداده رو به ديگر سو کرد

که دختر اشکهايش را نبيند

و در حالي که از او دور مي شد گفت

                        « پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي »

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 26 خرداد 1391برچسب:, 22:49 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

ميخــــــواهم عوض شوم!
چرا بايـــــد دلتنگ آغوشت باشم؟
ميخـــــــواهم تو دلتـــــنگ آغوشَـــم باشــــي!
ميخـــواهم آن سيــــبِ قرمزِ بالـــاي درخــــــت باشـــــَم
در دورتـــــرين نُـــقطه
دقت کن!!!
رسيدن بــــه مَــــن آسان نيـــــست
اگر هِـــمـَتـَش را نـَـــداري
آسيــبي به درخت نـــزن
بــــه همان سيـــب هاي کِرم خورده ي روي زمــــين قانـــــــــع بــاش


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, 22:48 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

تا حــالا شده عــاشق بشــي ولي دلــت نخــواد بــدونه؟؟؟؟
تا حــالا شده تمــام شــب گريــه کنــي بــدون ايــنکه بــدوني چــرا
دلت بخواد تا صــبح بيــدار بمــوني ولي بدوني به جايــي نمي رســي
تا حــالا شده رفتــنشو تمــاشــا کني ولي نخــواي بـِـره
بعــد آروم تــو دلــت بگــي دوســـت دارم امــا نخــواي بــدونه
تا حــالا شــــده . . .؟؟؟


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, 22:47 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

بعضي‌ از مردا رو ميبيني‌ فکر ميکني‌ چه بي‌ خـــياله و چه راحت مي‌خنــــده !!
و فقـــط يه مــــــرد مي‌تونه بفهمه که يه " مــــرد " در روز چند بار زير بار زندگـــي
ميشـــکنه !!
بسلامتي اون مـــردايي که کـــوه دردن ، دارن از بغض خفـــه ميشن ، ولي‌ باز توي
جمع ميگــن و ميــــخندن !!


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, 22:46 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

سکوتم را نکن باور

من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم

من آن خرمن

من آن انبار باروتم

که با آواز یک کبریت

آتش میشوم یک سر

هزاران شعله سرخ کنار هم

سکوتم را نکن باور

تمام این قفس ها را

تمام حسرت و این ترس ها را

من به دستانی که میخواهد رها باشد

شکستی سخت خواهم داد!

سکوتم را نکن باور

من آن پرهای بسته منتظر در کنج زندانم

که آواز رهایی

شعر هر روز است زیر لب

سکوتم را نکن باور

من آخر با امید ناب آزادی

تمام بغض ها را

کینه ها را

اندوه ها را

با گلوی یک جهان فریاد آزادی

شکستی سخت خواهم داد

سکوتم را نکن باور

که فردا را همانگونه که میخواهم

همانگونه که باید باشد اما نیست

میسازم

سکوتم را نکن باور

که من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم

سکوتم را نکن باور


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, 18:10 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

هیچ چیز از تو نمی خواهم

فقط باش

فقط بخند

فقط راه برو

نه.

راه نرو

می ترسم پلک بزنم

دیگر نباشی…


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:, 8:33 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

دو دریچه دو نگاه دو پنجره، دو رفیق دو هم‌نشین دو حنجره
دو مسافر تو مسیر زندگی، دو عزیز دو همدم همیشگی

با هم از غروب و سایه رد شدیم، قصۀ‌ عاشقی رو بلد شدیم
فکر می‌کردیم آخر قصه اینه، جز خدا هیچ‌کی ما رو نمی‌بینه

دو غریبه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه‌چین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین

عاقبت جدا شدن دستای ما، گم شدیم تو غربت غریبه‌ها
آخرِ اون همه لبخند و سرود، چشم پُر حسادت زمونه بود

دو غربیه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه‌چین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, 3:48 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

زندگي دفتري ازخاطره هاست يك نفردردل شب يك نفردردل خاك...يك نفر همدم خوشبختي هاست...يك نفرهمسفرسختي هاست...چشم تابازكنيم عمرمان مي گذرد...ماهمه همسفريم.


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, 19:44 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

این روزها دیگر برای عشق تنها نامی مانده بدون مفهوم واقعی!

راستی شاید تو هم با خود خیال میکنی که عاشق بوده ای!

آیا واقعآ اینطور فکر میکنی؟

روزی عشق تمام آوازه خود را از دست داد که همه آدمها گول زرق و برقش را

خوردند و پیش خودشان گفتند:

مگر ما چیزی از دیگران کم داریم که نمی توانیم عاشق باشیم!

اما در آن روز یادشان نبود که روزی گرسنگی باعث می شود که عشق از

یادشان برود!

و حالا امروز شاهد آدمهایی هستیم که از روی سیری عاشق می شوند

ولی هیچوقت طعم واقعی عشق را به درستی نچشیده و نخواهند

چشید زیرا آنها عشق را با هوس اشتباه گرفته اند٬در صورتی که فضای

مقدس عشق واقعی هیچگاه جایش را به هوس نخواهد داد و در اعماق

قلب عاشق ریشه میدواند و فرد مبتلابه کیمیای عشق به صورت بی اراده

 مجذوب معشوق خود خواهد شد! 

دنیای آدمک با نگرشی احساسی و عاطفی قصد تفسیر مفهوم واقعی

این مقوله را داشت اما با کمی تامل دریافت که زبان و بیان قاصری دارد

و این کار را به عهده تمامی آدمهایی گذاشت که قلبشان فقط برای عشق

می تپد


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, 18:16 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

شب آمد ليكن آرامي ندارم
براي شعر الهامي ندارم
سخن از عشق و مستي عاقلي نيست
كزين دو غير بد نامي ندارم
كبوتر بچه اي بودم به پرواز
كه با هجران او بامي ندارم
نبرد از خاطرم مستي غمش را
كه بي آن نازنين جامي ندارم
مپرس از اشك آه سينه سوزم
كه جز اين اشك پيغامي ندارم


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, 18:14 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

مرگ در این کوچه های تا ابد سرشار از
ابر و غم و کولاک
آسان نیست...  
مرگ در این کوچه های تا ابد سرشار از شبنم
با درختانی چنین پوسیده اندر مه
با زمستانی که رنگ نا زمستانی است
با بهاری این چنین آشفته در باران
...آسان نیست
مرگ در این لحظه های بغض
لحظه های تا ابد محزون
با دلی افسرده و پرخون
آسان نیست ...
مرگ در این بهت شالیزار
گه در این خورشید سوزنده
گه در این باران بی پایان
گه میان رعد و برق و موج
گه میان خلوت و تردید
آسان نیست.....


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, 18:11 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

حالم گرفته از این شهر که آدم هایش همچون هوایش ناپایدارند گاه آنقدر پاک که باورت... نمی شود گاه چنان آلوده که نفست می گیرد   . . .

20737221.jpg


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, 2:17 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

این فاصله داره از نبودنت تو جون میگیره برگرد

روحم از شعله ی این فاصله میسوزه برگرد

فردای من بی حضور تو معنایی نداره

امروز و فردای من بی تو مثل دیروزه برگرد

 


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, 20:16 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

آه ! در شهر شما یاری نبود/ قصه هایم را خریداری نبود!!!
وای! رسم شهرتان بیداد بود/ شهرتان از خون ما آباد بود
از درو دیوارتان خون می چکد/ خون من، فرهاد،‌ مجنون می چکد

 

خسته ام از قصه های شومتان / خسته از همدردی مسمومتان
اینهمه خنجر، دل کس خون نشد/ این همه لیلی،‌کسی مجنون نشد
آسمان خالی شد از فریادتان / بیستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پیشه ام / بویی از فرهاد دارد تیشه ام
عشق از من دورو پایم لنگ بود / قیمتش بسیار و دستم تنگ بود
گرنرفتم هر دو پایم خسته بود / تیشه گر افتاد دستم بسته بود

 

هیچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! / فکر دست تنگ ما را کرد؟ نه!
هیچ کس از حال ما پرسید؟ نه! / هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه!
هیچ کس اشکی برای ما نریخت / هر که با ما بود از ما می گریخت

 

چند روزی هست حالم دیدنیست / حال من از این و آن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل می زنم /گاه بر حافظ تفأل می زنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت / یک غزل آمد که حالم را گرفت:

 

 ما زیاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

 


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, 17:20 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

باران كه ميبارد... دلم تنگ تر ميشود... راه ميافتم....

بدون چتر.... من بغض ميكنم.... آسمان گريه...!!



نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

مثل آسمانی که امشب می بارد....

و اینک باران

بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند

و چشمانم را نوازش می دهد

تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
 

 

از طرف     دوست عزیزم    (س....)


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, 8:44 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

دیروز از استاد صداقت را پرسیدم
استاد خندید ...
گفت مگر خبریست ؟
خنده ای تلخ تمام صورتم را پر کرد
و تمام کلاس به یک باره
به من خندیدند .
زیر لب گفتم – بگویید چیست ...
مسرانه !
استاد اینبار ز حرکت ایستاد .
نگاهم کرد
صداقت نگاه من به زندگیست
الفبای زندگی !
مقدس است .
ابتدای هر آغاز ...
کلامش رعشه ای انداخت به تنم .
پس صداقت خوبست ؟
ارام از زبانم جنبید .
استاد خندید
صداقت مالک دلهاست ...
صداقت عالی ست .
قطره ی اشک آرام ز نگاهم لغزید
اگر استاد راست ميگفت
پس چرا من از صداقت سوختم  .... ؟


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, 3:15 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

اگه دستم به جدایی برسه


 

اونو از خاطره ها خط می زنم


 

از دل تنگ تموم آدم ها


 

از شب و روز خدا خط می زنم


 

اگه دستم برسه به آسمون


 

با ستاره ها قیامت می کنم


 

نمی زارم کسی عاشق نباشه


 

ماه و بین همه قسمت می کنم


 

وقتی گاهی منو دل تنها می شیم


 

حرفهای نگفتی رو می شه دید


 

می شه تو سکوت بین ما دو تا


 

خیلی از ندیدنی ها رو شنید


 

قصه جدایی ما آدم ها


 

قصه دوری ماست از خودمون


 

دوری من و تو از لحظه عشق


 

قصه سادگی گمشدمون


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, 22:32 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

دل بی روح جنس آهنت را دوست دارم


 

خطوط در هم پیراهنت را دوست دارم


 

نگاه با هم بی گانه ات را دوست دارم


 

غرور سر کشِ دیوانه ات را دوست دارم


 

تو همونی که دلم عمری دنبالش گشت


 

می دونم که بعد از این نمی شه از تو گذشت


 

چون پرنده از قفس دل پرید و برنگشت


 

کسی هرگز ندونست بی تو بر من چه گذشت


 

پس از تو رنگ گل ها هم فریب است


 

پس از تو روزگارم بی فروغ است


 

که می گوید پس از تو زنده هستم


 

دروغ است هر که می گوید دروغ است


 

ای ستاره بی تو من تا ریکم


 

بی تو من به انتها نزدیکم


 

شعر من از عشق تو نام گرفت


 

این همه غم از تو الهام گرفت


 

وای چه کردم من، چه بود تقصیرم


 

که چنین بود بخت تو تقدیرم


 

تو نخواستی من و تو ما باشیم


 

سر نوشت این بود که تنها باشیم

 


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, 17:31 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

خدایا چه ساده می توان زیست و چه سان ما تجمل گرایانه زندگی می کنیم.


 

خدایا چه ساده می توان تو را باور داشت و چه سان دور مانده ایم از تو.


 

خدایا چه آسان ما را می بخشی و چه بی خبرانه روی از تو بر گرفته ایم.


 

خدایا آیا باور کنم که از گناهانم نخواهی گذشت؟


 

ایا قبول کنم که بر من خشم خواهی گرفت؟


 

نه هرگز


 

من هرگز به این باور نمیرسم.


 

خودت ناامیدان را شیطان خوانده.ای بدون اینکه سخنی از درجه گناهانشان بگویی.


 

پس تو هر کسی را با هر درجه از بدی پذیرایی.


 

پس مرا بپذیر که جز دامان تو پناهی ندارم.


 


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, 16:24 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

عشق يعنی هوای بارانی تب وتاب آسمان سپيد در شبی برفی زمستانی

عشق يعنی گياه ورويش وآفتاب وطلوع ودلی تنها بی سر وسامان همچون

بادهای سرد پاييزی

عشق يعنی گفتگوی بادو شاخه های درخت

در سکوت مبهم مهتاب دردل آسمان صاف

کاش بر تمام واژه های دلم نم نم باران شعر می باريد تا تمام مفهوم عشق

را آنگاه من به شعرو بهار می گفتم

چقدر سخته عاشق بودن چه آسونه دل بستن چهسرد تبسم گرمی که اول آشنای زده می شه

چرا ايقدر نامرد شده چرا وقتی کسی رو که فکر می کردم بامنه ياره رفيق نا رفيق شد

چرا زمونه با هما نساخت چرا جدايی آغاز شد دلم خيلی خيلی درد داره خيلی گريه داره خستام و تنها


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, 16:21 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

میان گریه می خندم ز شوق نازنین یارم

             که تا مجروح ننمایم دل شیدای دلدارم

اگر می خندم از لطفش وگر میگریم از قهرش

           به ان خنده به این گریه خدا داند که ناچارم

دمی چون برق خندانم دمی چون رعد نالانم

          دمی چون سیل پیچانم دمی چون ابر خونبارم

غلط گفتم نگار من نه خندانم نه گریانم

           همی دانم که از عشقت به بند غم گرفتارم

نباشم هرگز ای جانا گرفتار غم بندت

           ولی حیران و سرگردان به کوه دشت و بازارم

نیم حیران و سرگردان قسم بر طاق ابرویت

          زدرد عشق روز و شب همه رنجور و بیمارم

ندارم رنج و بیماری به ماه عارضت سوگند

         همی دانم که مجنونم ز جان خویش بیزارم

به بخشا نیستم مجنون که در ویرانه ها گردم

          چو حلاج از غم هجرت هم اکنون برسردارم

نه حلاجم که از عشقت دمی بر دار اویزم

         من ان شمعم که از اذر همیشه اندر ازارم

ندارم درد چون در بحر وحدت غوطه ور گشتم

کنون در بی خودی خود نه مست هستم نه هشیارم


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, 16:34 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

تو رو دوست دارم عجیب /تورودوست دارم زیاد

چطورپس دلت می یاد من و تنهام بذاری

تورودوست دارم مثل لحظه ی خواب ستاره ها

تورودوست دارم مثل حس غروب دوباره ها

تورو دوست دارم عجیب/تورودوست دارم زیاد

نگو پس دلت میاد من و تنهام بذاری

توی آخرین وداع چه صبورم ای خدا

دستت دورازدسته منه .چشمام پر شبنمه

برو با ستاره ها برو با سرنوشت برو با خاطره ها

نمی خوام بیای که بسوزی به پای من

آخه دوست دارم تورو حتی بیشتر از خودم

نمی خوام بگم بی تو حتی یه لحظه زنده ام

تورو دوست دارم /مثل دلتنگی های نبودنت

تورو دوست دارم /مثل غرور وسکوت نگفتنت

برو گریه نکن به خاطرم /برو اشکام ریخت شدو شکسته شد غرور من

تورو دوست دارم/ ای که دورام از تو من همیشه

تورو دوست دارم مثل عشقی که هیچ وقت گفته نمی شه

تورو دوست دارم مثل لحظه وداع که تلخ و سخت

داغش رو دلم می مونه تا به همیشه


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, 17:32 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

 گرچه سکوت بلندترین فریاد عالم است
ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد
کمی با من حرف بزن. ...

 


 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, 16:6 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

بارونو دوست دارم هنوز
چون تو رو یادم میاره
حس میکنم پیش منی
وقتی که بارون میباره

بارونو دوست دارم هنوز
بدون چتر و سرپناه
وقتی که حرفای دلم
جا میگیرند توی یه آه

شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون

بارونو دوست داشتی یه روز
تو خلوت پیاده رو
پرسه پاییزی ما
مرداد داغ دست تو

بارونو دوست داشتی یه روز
عزیز هم پرسه ی من
بیا دوباره پا به پام
تو کوچه ها قدم بزن

شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون
...


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, 16:2 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

متاسفم برات ای دل ساده

کوله بار آرزو هات روی دوشت
تا کجا ها رفتی با پای پیاده

رفتی و به هرچی خواستی نرسیدی
متاسفم برات ای دل ساده

دل به هرکی دادی از سادگی دادی
زندگیت و پای دل دلدگی دادی

هرجاکه دیدی چراغی پر فروغه
تا بهش رسیدی فهمیدی دروغه

عاشقا خسته و غمگین و پریشون
دل بی کس دلک بی سرو سامون

دل زخمی دل تنها و تکیده
دل گرویون من اه ای دل گریون

کوله بار آرزو هات و کی دزدید
دل دیوونه به گریه هات کی خندید

عاشقا خسته و غمگین و پریشون
دل بی کس دلک بی سر و سامون

تو رو با هول و ولا تنها گذاشتن
اونا که لیاقت عشق رو نداشتن

تک و تنهایی و با پای پیاده
متاسفم برات ای دل ساده


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, 9:28 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

 

دلم براش تنگ شده

 

اونی که برام مثل یه فرشته بود

 

اونی که می گفت هیچ وقت نمی رم ، دیگه رفته

 

آخه خاطره هاش یادم نمیره

 

اما فایده ای نداره ... این همه گریه و زار...

 

گله دارم ازش ، چرا تو جهنم سرد تنهام گذاشت...

 

اون دیگه رفته ،

 

 رفته که بشه فرشته ی عشقش

 

منم رفتم از شهر خدا ستاره ای چیدم براش

 

ستاره ای چیدم براش تا... عاقبت به خیر بشه....

 

ای کاش کسی هم برای ما ستاره ای می چید....

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, 9:25 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

ای ستاره ها که بر فراز آسمان

با نگاه خود اشاره گر نشسته اید

ای ستاره ها که از ورای ابرها

بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

 

 آری این منم که در دل سکوت شب

نامه های عاشقانه پاره می کنم

ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید

دامن از غمش پر از ستاره می کنم

 

با دلی که بوئی از وفا نبرده است

جور بی کرانه و بهانه خوشتر است

در کنار این مصاحبان خودپسند

ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است

 

 ای ستاره ها چه شد که در نگاه من

دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟

ای ستاره ها چه شد که بر لبان او

آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد؟

 

 جام باده سرنگون و بسترم تهی

سر نهاده ام بروی نامه های او

سر نهاده ام که در میان این سطور

جستجو کنم نشانی از وفای او

 

 ای ستاره ها مگر شما هم آگهید

از دو روئی و جفای ساکنان خاک

کاینچنین بقلب آسمان نهان شدید

ای ستاره ها، ستاره های خوب و پاک

 

من که پشت پا زدم به هر چه هست و نیست

تا که کام او ز عشق خود روا کنم

لعنت خدا به من اگر بجز جفا

زین سپس بعاشقان باوفا کنم

 

 ای ستاره ها که همچو قطره های اشک

سر بدامن سیاه شب نهاده اید

ای ستاره ها کز آن جهان جاودان

روزنی بسوی این جهان گشاده اید

 

 رفته است و مهرش از دلم نمی رود

ای ستاره ها، چه شد که او مرا نخواست؟

ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, 9:24 |- ♫♥ДŘE̶ ƒ҆҅♥♪ -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 21 صفحه بعد